جدول جو
جدول جو

معنی گل نفسی - جستجوی لغت در جدول جو

گل نفسی
(گُ نَ فَ)
کنایه از خوشبویی. خوشبوئی دم، کنایه از خوش کلامی. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گل نفسی
خوشبویی معطری، خوش سخنی خوش کلامی
تصویری از گل نفسی
تصویر گل نفسی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گل نسا
تصویر گل نسا
(دخترانه)
گل (فارسی) + نسا (عربی) مرکب از گل + نسا (زنان)
فرهنگ نامهای ایرانی
(گُ وَ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه واقع در 24هزارگزی جنوب تربت و 12هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی تربت حیدریه به رشخوار. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و مالداری و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گِنِ)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز واقع در 30هزارگزی شمال خاوری ایذه. هوای آن معتدل و دارای 95 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تُ نَ فَ)
هرزه گویی. (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ فَ)
حالت و چگونگی بی نفس. عجز. اضطرار. خموشی از ناتوانی:
یکسو افکن ز طبع بی نفسی
تات باشد چو روح قدر و خطر.
سنائی.
و رجوع به نفس شود
لغت نامه دهخدا
(چُ نَ فَ)
پرحرفی. یاوه گویی. وراجی. هرزه درایی. مهمل بافی. پرچانگی. رجوع به چس نفس و چس نفسی کردن شود، ضعف و ناتوانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم نفسی
تصویر هم نفسی
معاشرت، مصاحبت، همدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نفسی
تصویر پر نفسی
عمل و کار پر نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تس نفسی
تصویر تس نفسی
هرزه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر نفسی
تصویر تر نفسی
تر زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
هرزه گپی لاف زدن پر حرفی روده درازی، هرزه درایی یاوه گویی. هرزه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نفسی
تصویر بد نفسی
عمل و حالت بد نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل نفس
تصویر گل نفس
خوشبوی، گل سخن آنکه بوی گل دهد خوشبو معطر، خوش سخن خوش کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل افعی
تصویر گل افعی
گل خیون از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
رفاقت، معاشرت، همدمی، یاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد